عشق و افسانه

َwww.AR-1362.blogfa.com

عشق و افسانه

َwww.AR-1362.blogfa.com

شوق دیدار

ای رهایم کرده از زنجیر شب

بر دل سردم تو چون گرمای تب

ای خیال خوب تو خوش تر زخواب

بر لب تشنه ام نامت چو اب

ای چراغ چشم من روشن زتو

سرد پاییزدلم گلشن زتو

ای طنین خواستنت در گوش دل

یادتو پیوسته هم اغوش دل

شعله ی عشق تو غوغا میکند

باز مرا چه اسان رسوا میکند

مهرورزیم گر که با چشمت خطاست

سرکشی هایم اگر چه نابجاست

لیک شوق دیدارت ایین منست

دوریت غمگین پرساز منست

راز این دل را چه سان پنهان کنم

درد من از توست چه طور درمان کنم؟

گررسیدن به تو هر چند زودنیست

با خیالت هم توانم کرد زیست

لیک گذشتن از تو ان دم مرگ منست

زانکه برتاک دلم این اخرین برگ منست

.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد