-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 دیماه سال 1387 15:05
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 دیماه سال 1387 15:04
شوق دیدار ای رهایم کرده از زنجیر شب بر دل سردم تو چون گرمای تب ای خیال خوب تو خوش تر زخواب بر لب تشنه ام نامت چو اب ای چراغ چشم من روشن زتو سرد پاییزدلم گلشن زتو ای طنین خواستنت در گوش دل یادتو پیوسته هم اغوش دل شعله ی عشق تو غوغا میکند باز مرا چه اسان رسوا میکند مهرورزیم گر که با چشمت خطاست سرکشی هایم اگر چه نابجاست...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 دیماه سال 1387 15:03
LOVE Love is all that I can give to you Love is more than just a game for two Two in Love can make it Take my heart and please don t break it Love was made for me and you عشق عشق همه چیزیست که می توانم به تو ببخشم عشق چیزی بیش از یک بازی دو نفر است وتنها دو عاشق می توانند آنرا به وجود آورد قلبم را با خود ببر و لطفا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 دیماه سال 1387 15:01
کاشکی ندونی وقتی که میرم کاشکی ندونی بی تو میمیرم مرگ قناری دیدن نداره گلی که خشکید چیدن نداره میرم از اینجا وقتی که خوابی من اهل خشکی تو اهل آبی این نامه از پسر کویره وقتی میخونیش که خیلی دیره میرم از اینجا با پای خسته با چشمی گریون قلبی شکسته بغضی هنوزم مونده تو سینه دوری چه سخته قسمت همینه
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 آبانماه سال 1387 10:52
مهربانی دست های خسته ای پیچیده با حسرت چشم هایی مانده با دیوار رویاروی چشمها را می شود پرسید آسمان را می شود پاشید می شود از چشمهایش ... چشمها را می شود آموخت می شود برخاست می شود از چارچوب کوچک یک میز بیرون شد می شود دل را فراهم کرد می شود روشنتر از اینجا و اکنون شد جای من خالی است جای من در عشق جای من در لحظه های بی...